جدول جو
جدول جو

معنی قطره چکان - جستجوی لغت در جدول جو

قطره چکان
آلتی شیشه ای یا پلاستیکی برای برداشتن یا ریختن مقدار خیلی کمی از یک مایع
فرهنگ فارسی عمید
قطره چکان
(قَ رَ / رِ چَ /چِ)
لولۀ باریک شیشه ای است که یک انتهای آن خیلی باریکتر شده است و انتهای دیگر آن به لولۀ لاستیکی سربسته ای متصل میباشد. طبق قرارداد بین المللی قطر داخلی لولۀ خیلی باریک قطره چکان 0/6 میلیمترو قطر خارجی آن سه میلیمتر است، و برای آنکه اندازۀ قطره ها متساوی باشد باید قطره چکان را قائم نگه دارند و جریان قطره ها با تأنی و قطره قطره یعنی با سقوطآزاد انجام گیرد. (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 18)
لغت نامه دهخدا
قطره چکان
لوله باریک شیشه ای است که یک انتهای آن خیلی باریک تر شده است و انتهای دیگر آن بلوله پلاستیکی سربسته متصل میباشد و برای آنکه اندازها قطره ها متساوی باشد باید قائم نگهدارند
فرهنگ لغت هوشیار
قطره چکان
((~. چِ))
وسیله ای برای ریختن مایعات به صورت قطره قطره
تصویری از قطره چکان
تصویر قطره چکان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطره فشان
تصویر قطره فشان
قطره فشاننده، آنچه مایعی از آن قطره قطره افشانده شود، آنچه از آن قطره فروریزد
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ تِ)
دهی جزء دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع در 8هزارگزی جنوب باختری هشجین و 21 هزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه.. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوایش معتدل است. سکنۀ آن 75 تن. آب آن ازدو رشته چشمه و محصول آن غلات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
آنچه از آن قطره فرو ریزد ریزنده، بخشنده، رونده پوینده: براه دوست چو سالک شدیم قطره فشان نشان آبله در راه جستجو شستیم
فرهنگ لغت هوشیار